خوش اومدی عزیز.

.انقدر دلم واست تنگ شده که بی مقدمه میگمدوستت دارم.دوستـــــــت دارم.دوستـــــــــــــــــــــــــت دارم

کاش بودیانقدر دلم میخواست ببینمت.دلم میخواست صدات رو بشنومنشدهیچ وقت نشد

گریه کردن های من همچنان ادامه دارههنوز خوابت رو میبینم.اون جا هم روم نمیشه بگم دوستت دارم

از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح   بوی زلف تو همان مونس جان است که بود

چه آرزو هایی داشتم.نمیشه نوشت.باید گفت!!شاید بیاد روزی که بهت بگم چه جوری میتونستم بپرستمت

کلی انتظار دیدنت رو میکشم .تمام امیدم اینه که شاید بشه سالی یه دفعه!!! فقط یه دفعه. اونم اگه مشکلی پیش نیاد اگه بهت نگن مزاحما.اگه فرصتی پیش بیاد .بتونم چند ثانیه ای ببینمت.خیلی غمگینه،،من واسه دیدنت .شب روز انتظار میکشمبعد خیلی ها هر روز میتونن ببیننت.اما خدا رو شکر که ما پیچش مو میبینیم///

من قلبا دوستت دارمدوست داشتم همدمم باشی.هنوز هم دوست دارم.اما یه خورده سرد شدم.و همیشه از این روز میترسیدم.

همیشه دعا میکردم عطش این عشق کم نشهاما از یه جایی به بعد دیگه آدم کم میاره.

چه شب و روزهایی رو گذروندم همش با گریه.اضطرابدعا و التماسسخت بودامید داشتم که یه روزی با داشتن شما به آرامش میرسم.اما نشد.من حتی نمیتونم شما رو ببینم!!!چه برسه به گفتن حرف دل

سخن عشق نه آنست که آید به زبان

کلی حرف داشتم.خیلی چیزها میخواستم بنویسم.نمیدونم چی شد.همش یادم رفت!!!

خلاصه اینکه همیشه دوستت داشتم.یه روزی به عنوان همدم.یه روزی معشوق.الان هم یه عزیزی که انتظار دیدنش رو میکشم

سپردمت به خدا.و به این امید زندم که.

شاید یه روز بشه چند دقیقه ای نگاهت کنمهمین بسته.

دوستت دارم.